یونا جان منیونا جان من، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

یک سالگی

بسم الله الرحمن الرحیم ناز دل مامانی ،‌ همین الان رفتیم و واکسن یک سالگی ات رو زدیم و برگشتیم قشنگم. قد 80 وزن 12900 حرکات : راه رفتن بدون کمک ، فهمیدن کامل همه حرف ها ، تشخیص صحیح اطراف و اشیاء قربون قشنگی هات برم که الان یک سال و دو روزه هستی . تولدت عالی عالی بود ،‌ کیک تولد خیلی قشنگ شد ، بعدازظهر که خاله مریم کیک رو آورد ،‌من که از دیدن کیک حسابی ذوق زده بودم و چون تو همیشه به دنبال خنده من میخندی و ذوق میکنی ، تو هم حسابی ذوق زده شدی و تا بهت گفتم خاله مریم رو بوس کن پریدی بغلش و بوسش کردی و چقد من و مریم خوشحال شدیم ازین حرکتت . شام  مامان فرنگیش زحمت کشید و فسنجون درست کرد ،‌ البته منم سا...
18 اسفند 1394

تولد

بسم الله الرحمن الرحیم امروز پنج شنبه 13 ام اسفند ماه و 3 روز مونده به زادروز تولد عزیز تو . اما بعلت حضور یک روزه عمه ات امروز قراره برات جشن بگیریم .یه چشن خونوادگی و جمع و جور . برای زیباترین و عزیزترین پسرم .برای عشق مامانی برای یونای خوشگل . قراره خاله مریم کیکت رو درسته کنه و دیشب هم بعد خوابیدن شما من و بابا یه کم خونه رو تزیین کردیم تا اینکه امشب به هممون خوش بگذره .خوش خوش خوش مامانی لطفا اینقدر سریع بزرگ نشو ، این یک سال رو خیلی زود قد کشیدی و رشد کردی ، این روزهای شیرینت رو برام طولانی تر کن مامانی .این روزهایی که هر روز داری یه چیز جدید یاد میگیری و یه چیز جدید رو کشف میکنی. تمام روزهای با تو بودنم برام شیرین و ...
13 اسفند 1394

ماه آخر از سال اول

بسم الله الرحمن الرحیم یونا گوگولی من سلام به روی ماهت . دیگه رسیدیم به پایان سال اول زندگی ات .یک هفته باقی مونده . الان شما 2 تا دندون عشق و جیگر طبقه پایین داری ، دیگه به تنهایی راه میری ،‌هر چند که من عاشق چهار دست و پا رفتنتم .بخصوص وقتی چیز توجهت رو جلب میکنه . دلهره کفش پوشیدنت رو داشتم ،‌ چون تا یه پاپوش حتی میپوشیدی اشک میریختی اما الحمدلله الان یه کتونی داری که باهاش راحتی و بعد اینکه چند روزی تو خونه پات کردم دیگه بیرون میبرمت و خلاصه چند قدم تو چند قدم ما ، تاتی تاتی میکنیم دیگه . عاشق تلفن هستی ،‌ اشتباه خودم بود که از اول تلفن رو گذاشتم رو آیفون تا حرف زدن رو یاد بگیری غافل ازینکه دیگه تلفن رو م...
10 اسفند 1394
1